راه نجات (بخش سوم – صلیب)
صلیب، در مسیحیت، تقاطع عشق و عدالت خداوند است. عیسی مسیح بره خداوند است، کسی که گناه را از دنیا پاک کرد (یوحنا فصل ۱ آیه ۲۹). اشاره به عیسی مسیح به عنوان بره خداوند به عید پسح یهودیان ( خروج فصل ۱۲) باز می گردد. به اسرائیلی ها فرمان داده شد تا بره های جوان و بی عیبی را قربانی کنند و خون آنها را سر در خانه هایشان بپاشند. این خون نشانه ای برای فرشته مرگ بود که از آن خانه «عبور کند» و آسیبی به اهالی آن خانه وارد نیاید. وقتی عیسی مسیح نزد یحیی برای تعمید رفت، یحیی او را شناخت و گفت: «این همان برّهای است که خدا فرستاده تا برای آمرزش گناهان تمام مردم دنیا قربانی شود» (یوحنا فصل ۱ آیه ۲۹) ، به این ترتیب او و کار فداکارانه اش برای آمرزش گناهان معرفی شد.
ممکن است این سوال به ذهن شما خطور کند که چرا اصلا عیسی مسیح باید می مرد. این پیام اصلی و محوری کتاب مقدس است – داستان رستگاری. خداوند آسمانها و زمین را آفرید، زن و مرد را به شکل خود خلق کرد و آنها را در باغ عدن قرار داد تا خدمتگزاران و مراقبانی برای او در روی زمین باشند. اما شیطان (مار) آدم و حوا را به گناه وسوسه کرد و باعث محرومیت آنها از لطف الهی شد. علاوه بر آن، کار آنها باعث شد تا گناه به طور موروثی به فرزندان آنها و در نهایت به همه انسانها منتقل شود. خدای پدر فرزند خود را در بدن انسانی به زمین فرستاد تا نجات دهنده آنها باشد. تولد از باکره باعث شد تا عیسی مسیح این بیماری موروثی بشر را به ارث نبرد. او به عنوان پسر خداوند می توانست کار قربانی بی عیب و نقصی را ایفا کند که برای بخشش گناهان مورد نیاز بود. عدالت خداوند مستلزم برقراری عدالت و مجازات گناه است. عشق خداوند او را وادار کرد تا تنها پسر خود را برای پرداخت جزای گناه فدا کند.
به خاطر کار فداکارانه عیسی مسیح بر روی صلیب، هرکسی که به او ایمان بیاورد نجات پیدا کرده و زندگی ابدی او تضمین خواهد شد (یوحنا فصل ۳ آیه ۱۶). با وجود این، عیسی مسیح از شاگردان خود می خواهد تا صلیب خود را بردارند و از او پیروی کند (متی فصل ۱۶ آیه ۲۴). مفهوم «حمل صلیب» امروزه معنی اصلی خود را از دست داده است. معمولا از «حمل صلیب» برای اشاره به شرایط سخت استفاده می شود ( به عنوان مثال، فرزند نوجوان من صلیب من برای حمل کردن است). اما باید به یاد داشته باشیم که عیسی مسیح شاگردان را به فداکاری مطلق فرا خواند. صلیب برای یک شخص قرن اولی فقط به معنی مرگ بود. «زیرا هر که بخواهد جان خود را برای خود حفظ کند، آن را از دست خواهد داد؛ اما کسی که جانش را به خاطر من فدا کند، آن را دوباره به دست خواهد آورد» (متی فصل ۱۶ آیه ۲۵). غلاطیان این نوع مرگ در گناهان و زندگی جدید با عیسی مسیح را اینگونه توصیف می کند: «وقتی مسیح بر روی صلیب مصلوب شد، در حقیقت من نیز با او مصلوب شدم. پس دیگر من نیستم که زندگی میکنم، بلکه مسیح است که در من زندگی میکند! و این زندگی واقعی که اینک در این بدن دارم، نتیجهٔ ایمان من به فرزند خداست که مرا محبت نمود و خود را برای من فدا ساخت» (غلاطیان فصل ۲ آیه ۲۰).
در دنیا جاهایی وجود دارند که مسیحیان حتی تا سر حد مرگ به خاطر ایمانشان شکنجه می شوند. آنها حمل صلیب و پیروی از عیسی مسیح را به معنای واقعی کلمه درک کرده اند. کسانیکه به این شکل شکنجه نشده اند باید همچنان به عیسی مسیح ایمان داشته باشند. حتی اگر از ما درخواست نشود تا نهایت فداکاری را انجام دهیم، اما باید آماده و مایل به انجام آن باشیم و این کار را باید از روی عشق برای کسی انجام بدهیم که ما را نجات داد و زندگی خودش را فدای زندگی ما کرد.
منابع برگرفته از ویکی پدیا و رسانه های اجتماعی